در سال های اخير اهميت و نقش سرمايه اجتماعی به عنوان يک دارایی نامشهود ، مورد توجه اکثر دولت ها و اندیشمندان قرارگرفته و بخشی از توسعه و تحول کشورهای توسعه یافته نشات گرفته از مشارکت و ظهور سرمایه اجتماعی می باشد. دولت ها و جوامع بهره مند از سطوح بالاتر مشارکت و سرمایه اجتماعی، از دستاوردهای توسعه ای بهتر و حکومت کارا تری برخوردار بوده اند. دولت هایــی که از طریـق بستــر سازی و اعتماد سازی توانسته اند به تولید سرمایه اجتماعی و روح مشارکت بپردازند سعی نموده اند که ضمن دعوت از اندیشمندان و صنعتگران در برنامه های راهبردی و قانون گذاری های مرتبط با اقتصاد ، بستر های تحریک و تشویق فعالان اقتصادی و ایجاد محیطی که افراد با اعتماد بتوانند به کسب و کار بپردازند را فراهم آورند.

دکتر داوود ادیب، رئیس اتحادیه صادرکنندگان صنعت مخابرات ایران در سرمقاله شماره 71 ماهنامه نسل چهارم نوشت:

در دهه های گذشته و در ادبیات اقتصادی جهان ، سرمایه  فقط به  سرمایه های فیزیکی و انسانی محدود می شد، اما در دهه های اخیر سرمایه اجتماعی غالبا در مشارکت و  در تحلیل های اقتصادی گنجانده شده است. بانك جهاني نيز سرمايه اجتماعي را پديده مي‌داند كه حاصل تاثير نهادهاي اجتماعي، روابط انساني و هنجارها روي كميت و كيفيت تعاملات اجتماعي است و تجارب اين سازمان نشان داده است كه اين پديده تاثير قابل توجهي بر اقتصاد و توسعه كشورهاي مختلف دارد. 

بدیهی است امروزه نقش شبکه های اجتماعی کاملا پر رنگ بوده و  سرمايه اجتماعي، نقشي بسيار مهم تر از سرمايه فيزيكي و انساني جوامع بشری را  در سازمان ها ايفا مي كند و بدیهی است که  بدون سرمايه اجتماعي، پيمودن راه‌هاي توسعه و تكامل فرهنگي و اقتصادي، ناهموار و دشوار خواهد بود.

در شرايط كنوني و با توجه به گستردگي شبکه‌های اجتماعی مبتنی بر شبکه های مجازی و ظهور اقتصاد دیجیتال و  کسب و کارهای شبکه‌ای،  بدون همفکری و هم‌انديشي با فعالان اقتصادی‌ و تشکل ها  در يك ساختار مشاركتي‌، دولت جدید راه ديگري را  براي توسعه نخواهد داشت و به مرور زمان سرمایه اجتماعی در حوزه های مختلف و از جمله  کسب و کار از بین خواهد رفت  و بدیهی است که  در صورتیکه سرمایه اجتماعی یک جامعه اقتصادی پایین باشد ، افت و زوال سرمایه اجتماعی‌، سبب می شود تا اقتصاد از درون تهی شده‌، و بحران هویت در آن جامعه هویدا گردد‌. در چنین شرایطی همان طور که تجربیات جهانی نشان میدهد‌، دست یابی به توسعه امکان پذیر نبوده و توسعه در عرصه های مختلف سیاسی‌، اجتماعی‌، ‌اقتصادی و فرهنگی امری محال خواهد بود. 

در شرایط کنونی کشور که در شرایط جنگ اقتصادی و جنگ نرم قرار داریم و تحریم‌های ظالمانه و علی الخصوص بانکی و عدم امکان توسعه فعالیت های اقتصادی، تولید و ارایه خدمات را برای فعالان اقتصادی ما با مشکل روبرو نموده است در این  شرایط‌، تنها راه برون رفت از این وضعیت توجه به نیازهای فعالان اقتصادی‌، مشارکت با آنها و همفکری با تشکل ها خواهد بود‌. بدیهی است که نقش تشکلهای مردم نهاد، اتحادیه‌ها و سندیکاهای صنفی در روند و جریان های سیاست گذاری‌ها از جمله اصول اولیه و استاندارد کلان خط و مشی‌های کشورهای توسعه یافته دنیا بوده و تجربه‌های موفق این نوع مشارکت در دولت های موفق فراوان دیده می شود.

همفکری و مشارکت‌، ضرورت جامعه امروز ایران می باشد . تا زمانی که بین فعالان اقتصادی و دولت مردان اعتماد وجود نداشته باشد‌ و زبان مشترکی شکل نگیرد راه توسعه و  حرکت به سمت اقتصاد دیجیتال فراهم نخواهد بود‌‌. دولت می‌بایست ضمن احترام به ارزش‌های اجتماعی مردم  و در نظر گرفتن مسایل مربوط به حوزه های کسب و کار فعالان اقتصادی‌، ‌محیط اجتماعی اعتمادزا به تولید سرمایه اجتماعی و مشارکت  را فراهم آورده و راه‌های رسیدن به توسعه و سهولت کسب و کار را امکان‌پذیر نماید. 

شبکه های اجتماعی و کسب و کارهای مبتنی بر  اقتصاد دیجیتال‌، كانون و مركز ثقل كار توسعه  و تلاش و پيشرفت در عصر حاضر و در انقلاب صنعتی چهارم و به زعم برخی از اندیشمندان انقلاب پنجم ‌تلقي مي‌شود. درگذر از این دو انقلاب‌،  بايد به توانمندي ها و قابليت‌هاي افراد و انسانها در بهره‌گيري از شبکه‌های اجتماعی مبتنی بر شبکه‌های مجازی‌ و بكارگيري تكنولوژي‌های ‌مدرن هوش مصنوعی و اینترنت اشیا‌  ‌اهتمام ويژه‌اي قائل شويم. زيرا با بكارگيري روش‌هاي جديد در بازارهای جهانی‌، خود را براي استفاده بهينه از ابزار و دستيابي به  قدرت  بالا در منطقه آماده مي‌سازیم. 

ساختارهای مبتنی بر مگادایم های جدید و از جمله اقتصاد دیجبتال‌، استفاده از اینترنت اشیا‌، ‌بلاک چین‌ و هوش مصنوعی مي‌‌تواند عنصر خلاقیت و نو آوری را به ژرفاي وجود طراحان و برنامه نویسان  تزريق كند‌، به شكلي كه « شبکه های  مجازی‌» و «بازار سنتی» در محيطي هماهنگ به تعامل بپردازند و قالب‌هاي اجتماعي توسعه زا و نوآورانه  را شکل دهند.

در پایان باید اذعان کرد که  نقش، اهميت و  توجه  دولت به مشارکت بخش خصوصی و تشکل ها و  همچنین  سرمایه اجتماعی به عنوان كانون انديشه نوگرايي و توسعه‌، در ايجاد روحيه خلاقيت و نوآوري در بخش های مختلف صنعت  و تجارت برون مرزی و گسترش روحيه كارآفريني و توسعه كسب و كار جديد در جامعه ، انكار ناپذير بوده  است. این توجه و مشارکت می‌تواند مشکلات پیش‌رو در جامعه و مشکلات پیش آمده برای فعالان اقتصادی که به دلایل مختلف در سال‌های گذشته‌،  بخش بزرگی از سرمایه‌های خود را از دست داده اند از جمله، تعطیلی کسب و کارها‌، ‌بيكاري، فقر، اعتياد، فساد و بی هویتی‌ را مرتفع سازد  و آنها را در مسيرهاي شغلي كه مولد سرمايه و فرصت‌هاي جديد است، ‌هدايت نماید‌. آشکار است‌ که‌ این‌ همبستگی ‌و مشارکت بین دولت و اکوسیستم‌ مولد جامعه ‌می تواند ‌ضمن توسعه پایدار و سهولت کسب و کار‌،‌ به عنوان یک حامی‌، ‌نقش بسيار مؤثري ‌در راه‌اندازي كسب و كارهای ‌جدید‌ و توسعه فعاليت‌هاي شغلي مبتنی بر شبکه های مجازی و اقتصاد دیجیتال  را در جامعه فراهم سازد.

انتهای پیام