دکتر مهدی بینا در نگاه نو شماره 41 ماهنامه نسل چهارم، نوشت:
امروز عصر دانش است و دانایی مهمترین منبع است و برای رسیدن به دانایی، چارهای جز گام برداشتن به سمت هوشمند شدن شهرها نداریم. اگر خود به استقبال هوشمند شدن شهرها نرویم با تأخیر به ما تحمیل خواهد شد و وقتی روندهای پیشران و صف شکن جهانی تحمیل شود نمیتوان از همه فرصتها و مزایای آن بهره برد، لذا باید برای آن آماده باشیم و به استقبال آن منطبق با چارچوبها و محدودیتهای موجود رویم. شهر هوشمند یک مسیر است، نه یک هدف، که باید این مسیر را به درستی و در زمان خودش طی کنیم.
بسیاری از چالشهای امروز شهرهای ما چالشهای دیروز شهرهای دیگر کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه بوده که با هم افزاییهای بین المللی میتوان از تجربیات دیگران مبتنی بر راهکارهای بومیسازی شده، به حل آن پرداخت.همین اتفاق میتواند بصورت زنجیره ای جهانی تبدیل شده و شهرهای ما در آینده ای نزدیک، الگوی دیگر شهرها شود.بیاییم در کنار همکاری همه بازیگران اکوسیستم توسعه شهر هوشمند و نوآور، نگاهمان به نیازهای آینده کشور باشد و هر آنچه به تسهیل زندگی امروز و فردای مردم کمک میکند را در اولویت بگذاریم و با برنامه ای منسجم به سوی آن اهداف حرکت کنیم. مدیریت شهری را کمک کنیم که بتوانند براساس دادهها تصمیم بگیرد نه بر اساس جریانهــای تصمیم ســازی و پیش بینیها. هدفگذاری و تعریف برنامه برای پشتیبانی از تصمیمگیری مهم است.
حرکت در این مسیر، قطعا موجب بهبود شرایط زندگی شهروندان و خلق ایدهها و کسب و کارهای جدید و اثربخش خواهد شد که نتیجه آن توسعه درآمدهای شهری و در نهایت افزایش GDP کشور خواهد بود. این یعنی افزایش اشتغال، افزایش جریانهای درآمدی شهری، حرکت به سوی پویایی اقتصاد و نوآوری، کاهش فقر و کاهش ریسکهای مالی کسب و کارها.توسعه شهر هوشمند نیازمند رویکردی سیستماتیک، هدفمند و مبتنی بر تفکر پلتفرمیبرای ایجاد زندگی آسوده تر و شادتر برای مردم است. حمایت گرایی مطلق، راهکار مناسبی از نوآوران و استارتاپهای توسعه شهرهای هوشمند نیست، باید بستر مشارکت و تعاملات یکپارچه در جهت ارائه خدمات ارزشمند و سریع به مردم را ایجاد کنیم.برای تحقق توسعه پایدار درآمدهای شهری و اقتصاد هوشمند، باید در جهت توسعه شهر هوشمند با بهره گیری از تجربیات کاربردی بین المللی مبتنی بر تغییر پارادایمهای مدیریتی و تحول دیجیتالی، حرکت کنیم.
برای تحقق اقتصاد هوشمند شهری، شاخصهای کلانی چون رشد و ارتقاء کارآفرینی و نوآوری، بهرهوری شهری و میزان صادرات خدمات و ارزش افزوده شهری تعریف شده است.بر اساس گزارش موسسه مککینزی، توسعه شهرهای هوشمند در دنیا از پتانسیل خلق ارزش ۶/ ۱ تریلیون دلاری تا سال ۲۰۲۵ میلادی برخوردار خواهند بود. با نگاه به این بازار بین المللی، سهم شهر ما از این پتانسیل و کیک بزرگ اقتصادی، چقدر خواهد بود؟ چه برنامه و رویکردی در مواجهه به این بازار داریم؟هر شهری DNA خاص خود را دارد، بنابراین یک شهر برای توسعه و پیشرفت باید برنامهای مختص به خود را طراحی کند، اولویتهای خود را مشخص کند و برای انطباق با تغییرات مبتنی بر مفاهیم مدیریت تغییر، به اندازه کافی منعطف باشد.
در این راستا، تدوین نقشه راه عملیاتی، برنامه زمانبندی، احصاء شاخصهای کلیدی قابل اندازه گیری، شناسایی و همراه سازی کلیه نقش آفرینان داخلی و بین المللی اکوسیستم و بکارگیری مشارکت حداکثری شهروندانَ در راستای توسعه پایدار اجتماعی بسیار مهم هستند.شهر هوشمند را میتوان همچون یک سیستم متشکل از سیستمهایی درنظر گرفت که تمام آنها با یکدیگر در ارتباط و هماهنگی کامل هستند و عامل اصلی این هماهنگی مردم شهرند. به کمک این هماهنگی و ارتباط است که شهر هوشمند میتواند از لحاظ اقتصادی، حملونقل و ترافیک، مصرف انرژی، محیط زندگی و غیره عملکرد بسیار بهتری نسبت به شهرهای سنتی داشته باشد.
قطعا شهر هوشمند تنها با برگزاری رویدادها و نامگذاری یک شهر یا چند شهر، محقق نخواهد شد بلکه ابتدا باید زیرساختها، فرآیندها و اولویتهای هوشمندسازی شهرها فراهم شود تا بتوان یک شهر را به عنوان شهر هوشمند در دنیا جایگاه یابی کرد.تجربه شهرهای موفق نشان میدهد برای هم افزایی در چرخه ارزش آفرینی شهر هوشمند و نیز بهبود کارآیی و ثبات خدمات، باید نوآوری شهری و بهره گیری از مدل مشارکت بخش خصوصی، عمومیو مردم (PPPP) را مدنظر قرار دهند.
مهمترین شاخص هوشمندی در شهرهای هوشمند، موضوع کلان دادههای شهری است، اینکه به جای تصمیم گیری بر اساس پیش بینیها و فرضیات، بر اساس اطلاعات و دادههای صحیح پردازش شده با مشارکت حداکثری شهروندان، تصمیمگیری شود.